حسنا ساداتحسنا سادات، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

گلآب

سحری سه نفره

1392/5/1 15:56
نویسنده : مامانی
224 بازدید
اشتراک گذاری

به لطف پشه ای که ناجوانمردانه چندین جای پای دخترکم رو بشدت گزیده  بود و بشدت میخارید بالاخره اولین سحری سه نفره(به قول الیما) را تجربه کردیم.

تصور کنید لحظات سحری خوردن را که در پس زمینه ی اش دعای سحر حال و هوای معنوی را به اکثر خانه ها داده در خانه ی ما آهنگ "دختر ما مثل گله از عموپورنگ"آن هم برای صدمین بار حال و هوای عجیبی به سحر من و بابایی داده بودسبز 

 

تصور کنید مرا ساعت 5 صبح (به اصرار حسنا) در حال چسب زدن به برگه های پاره پوره ی کتاب حسنا که 2 ماهی بود به دلیل پارگی غیر فعال شده بودن. و بازخوانی آنها برای هزارمین بار البته توآم با انجام حرکات نمایشی اش! کلافهآخ

 

تصور کنید ما را ساعت 5ونیم مست خواب در حال التماس به دخترجان که بخواب دیگر سحر هم تمام شده بچه جان!عصبانی و او همچنان هشیار و بیدار!نیشخند

 

تصور کنید مرا در ساعت 6 همچنان در حال شیر دادن به نامبرده و برای فرار از "دختر ما مثل گله" پناه بردن به آهنگ"گنجشک لالا  مهتاب لالا" . و دوباره آنقدر این آهنگ تکرار شد و نخوابید که من خوابم برد و دیگر هیچ نفهمیدم....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

اليما
2 شهریور 92 13:56



هي و هي و هي تصور كرديم و خنديديم

همیشه به خنده!


مامان اهورا
12 شهریور 92 0:36


عزیزم...خیلی خوب اون ساعت ها رو تصویر کردی!!!!!!!!!!!!!!کلی خندیدم.خدا خیرت بده...

اگه با تبادل لینک موافق بودی خبرم کن.







سلام
ممنون
چشم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گلآب می باشد