حسنا ساداتحسنا سادات، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

گلآب

حسرت

1392/6/12 0:25
نویسنده : مامانی
222 بازدید
اشتراک گذاری

این روزا خیلی دلم هوای مدینه رو کرده،

 

خیلی یاد سفر چندسال پیش میفتم که چطور اینقدر بی احساس با این مکان عزیز (که شش نفر از معصومین در فاصله ای کم حضور دارن) برخورد کردم،چطور تونستم اونجا در محضرشون باشم و الانم این بشه؟!!!

 

وقتی یادش میفتم جگرم میسوزه که من در چند متری پیکر مادرمون حضرت زهرا(س) بودم و چطور با غفلت سپریش کردم  و نفهمیدم کجا ایستادم؟ 

 

چطور روبروی گنبد خضرا نبی ایستادم و نفهمیدم کجام؟

 

چطور نزدیک 4 اماممون بودمم و نفهمیدم کجام؟

 

چطور پا به روضه الجنه گذاشتم و نفهمیدم کجام؟

 

حرم پیامبر(س) و روضه و بقیع...

 

حالا دارم میفهمم چیو از دست دادم و شده بزرگترین حسرت زندگیم...

ای خدا یعنی میشه بازم پام برسه به اونجا؟

بقرآن شده یه آرزو برام.... 

خدایا بحق امام صادق(ع) زیارت با معرفتشون رو نصیب همه مون کن.... 

من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست           تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
خیال تیغ تو با ما حدیث تشنه و آب است               اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی

 

امام صادق علیه السلام:
مایه ی زینت ما باشید، نه مایه عیب ما 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان اهورا
12 شهریور 92 12:13
حسنا سادات عزیز و مامانش با افتخار به جمع دوستان ما پیوستند...
الیما
15 شهریور 92 19:33
]چه جالب دوست مجازی من
من هم دقیقا شهادت امام همش ذهنم درگیر این موضوع بود
چطور نفهمیدم
چطور این همه بقیع بقیع کردم . اشک ریختم اما 4 تاشون و خوب زیارت نکردم...........


من که خیلی غافل از درک مقامشون بودم
الهام
17 شهریور 92 10:29
يعني انگار يه رويايي بوده كه چند روزي توش بوديم و خدا داند بازم بشه بريم يا نه


خدا کنه بازم قسمتمون بشه البته با معرفت!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گلآب می باشد