حسنا ساداتحسنا سادات، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

گلآب

سفرنامه مشهد

1392/12/27 16:33
نویسنده : مامانی
379 بازدید
اشتراک گذاری

خدا رو شکر اولین سفرمشهد ما همراه حسناسادات به خوبی سپری شد

باز مثل همیشه امام رضا(ع) به بهترین شکل مهمون نوازی کردن و باعث شد سفری به یادماندنی برامون بشه.

 

 

حسناسادات خیلی همراهیمون کرد،چه رفتنه و چه برگشتنه تمام مدت توی هواپیما خوابید،چون زیر دوسال بود صندلی نداشت و روی پای من نشسته بود با اون تحرکش اگه نمی خوابید کلی هر سه مون اذیت می شدیم.

 

یکی از مزایای این سفر این بود که نود و نه درصد هم سفریهامون(در هواپیما و هتل) مثل ما بچه کوچیک داشتن،از نوزاد دو سه ماهه تابچه سه چهار ساله،به خاطر همین همدیگه رو خیلی درک می کردیم و ترس و دلهره نداشتیم که بچه مون گریه و بدعنقی کنه بقیه غر بزنند و ناراحت بشن،تازه یه دو قلوی یه ساله هم داشتیم که مامان و باباشون کلی سختشون بود ،هر دفعه یکی از عموها یا خاله ها میرفتن یکیشونو می گرفتن و سرگرمشون می کردن تا اونا کمی استراحت کنن.

 

زینب و زهرا دوقلوهای ما بودن که حسنا کلی با دیدنشون ذوق می کرد،اونا هم وقتی حسنا رو میدیدن خوشحال می شدن،بگم حسنا هر دفعه ده تا بوس به اینا می کرد اونا هم ذوووق!ماچ

 

مسیر رفت و آمد به هتل و حرم رو هم اصرار داشت خودش پیاده بره گرچه اگه میومد بغلمون زودتر مسیر طی می شد!

 

ازونجایی که صحن جامع رضوی رو هم خودش طی می کرد هر دفعه راهش کج می شد به سمت آبخوری ها و حوض کنارشون!و دیگه اینجا بود که با کلی معطل کردنمون و آب بازیش دست آخر با گریه و به زور ادامه ی مسیر طی میشد!خلاصه بیشترین تنش ما با ایشون سر همین قضیه ی حوض ها و آب خوری ها بود(صحن جامع و آزادی و جمهوری و گوهرشاد)

 

چون هوا کمی سرد بود وبعضا بارونی نمازها توی رواق ها خونده می شد،که ما به خاطر حسنا بیشتر می رفتیم دارامرحمه، که هم خیلی خلوت بود و هم خیلی بزرگ و زیبا،مکانی باب میل بازی بچه ها!

 

پله های اونجا هم برای خودش داستانی داشت،تمام پله ها رو حسنا خودش باید بالا و پائین می رفت و حاضر به هیچ کمکی هم نبود!

 

در کل برنامه این بود کهحدود سه ربع حسنا پیش بابائیش تو یکی از رواقها می موند تا من برم زیارت(اطراف ضریح) و برگردم،بعد با هم بودیم تا برگردیم که تو دوباری که حسنا تنها پیش ببائیش مونده بود تا برگشتم قیافه ی آقاسیدما یه چیزی تو این مایه ها بود:کلافه!

به جاش صبحها قبل نماز و بعد اون تا حدود6 آقا سید خودش تنهایی می رفت زیارت و من پیش حسنا می خوابیدم!

 

 

خلاصه این از ظاهر سفر ما

 

باطن سفرمون هم با خود آقاامام رضا(ع)،

سفری که واقعا برای رفتنش دلم پر می کشید و الان هم با عطش بیشتری انتظار دوباره طلبیده شدن را می کشم...

امسال حس جدیدی داشتم، حسی که به فکرم می اومد و می گفت کاش من هم ساکن مشهد بودم و مجاور آقا، نمی خواستم برگردم،می خواستم بمانم         و بمانم در حریمش....

یا امام الرئوف....یا علی بن موسی الرضا(ع)

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان خانمی
27 اسفند 92 21:15
خوش به سعادتتون دعا کنید در سال جدید آقا ما رو هم بطلبند. من اومدم تا سال نو رو پیشاپیش بهت تبریک بگم. ایشالله سال خوبی داشته باشی بوس
مامانی
پاسخ
انشالله قسمت شمام بشه ممنون عزیزم، انشالله که سال جدید شما هم پر از خیر و برکت باشه
الــــــــيما
28 اسفند 92 10:32
ايام را مبارک باد از شما. مبارک شماييد. ايام می‌آيد تا به شما مبارک شود مبارک باشید ...
مامانی
پاسخ
خدا کنه دوست جان!
علامه کوچولو
28 اسفند 92 15:51
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش، اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام ******** سال نو مبارک ********
مامانی
پاسخ
ممنونم مامان علامه کوچولو سال نوی شمام مبارک
مامان ارشیا
28 اسفند 92 23:45
خوش به حالتون و زیارت قبول پیشاپیش سال جدید سالی پر از شادی و خنده و سلامتی براتون باشه همراه با براورده شدن آرزوهای بزرگ و کوچیک
مامانی
پاسخ
انشالله قسمت شما هم بشه ممنون سال نوی شما هم پر از خیر و برکت باشه
الــــــــيما
11 فروردین 93 12:56
دروود بر آقا سيد همراه زيارتشون قبول زيبارتتون قبول
مامانی
پاسخ
سلام و درود ما هم به شما! قبول حق انشالله
مامان محمدحسین
15 فروردین 93 20:23
خوش به سعادتون.....من هم خیلی دلم برای آقا تنگ شده...خدا کنه هر کی دلش میخواد زود زود بره و شما هم تو سال جدید دوباره این توفیق نصیبتون بشه و ما رو هم دعا کنید....
مامانی
پاسخ
انشالله خدا قسمت همهمون کنه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گلآب می باشد