مدل های برخورد با موقعیت ها به روش حسنا!
مدل برخورد حسنا با کتاب:
حسنا بسیار به کتاب علاقه نشون میده مخصوصا کتاب هایی با عکس بچه ها رو خیلی دوست داره و تقریبا می تونم بگم در حال حاضر تنها وسائلی هستند که می تونند حسنا رو به مدت چند دقیقه بیشتر مشغول نگه دارند(حتی بدون حضور من!)
قابل ذکره که حسنا در حین مطالعه علاقه داره که این بلا رو سر کتابهاش در بیاره ولی دفعه بعد حتی با تکه های این کتابها هم رابطه برقرار میکنه و میاره تا من براش یخونم و یا عکساشو توضیح بدم!
یه جائی خوندم که اگه بچه ای به کتابهاش آسیب میرسونه باید برای مدتی اونا رو از دیدش دور نگه داریم بعد دوباره بیاریم ولی این تکنیک برای ما اصلا کاربرد نداشت چون در هر موقعیتی اینجوری به کتاباش ابراز علاقه می کنه!!!
مدل برخورد با موقعیتی که حسنا از دیدرس مامانش خارجه!:
فرض کنید تو آشپزخونه دارید ظرف میشورید و دلبندتون هم در کنار شما و به پای شما آویزان شده بمنظور درخواست دست از کار کشیدن و بازی کردن با اون!
به توصیه روانشناسان به اون توجهی نمی کنید تا خودش بره دنبال سرگرم کردن خود!
بعد از کمی بی توجهی می بینید که دلبندک پای شما را رها می کند و می رود در هال برای سرگرم کردن خودش و شما به خود می بالید که بعععله انگار این یکی راهکار داره جواب میده،بعد از چند دقیقه ی کوتاه می بینید انگار سراغی از او نیست، می روید سراغش به خیال اینکه الان دارد با اسباب بازی های جورواجورش بازی می کند، که با این صحنه مواجه می شوید!!!!!!
دلبند شما دستش به دستگیره ی در ایوان رسیده و رفته سراغ یک عدد منقل کوچک اسپند و آورده تا در اتاق با آن بازی کند که .....
مدل برخورد حسنا با تمام انواع کنترل هر جا که ببیند:
مدل برخورد حسنا وقتی مادرش می خواهد به او لباس بپوشاند:
یعنی هر دفعه من خیس عرق میشم از بس دور خونه میدوم تا مرحله به مرحله لباس بپوشونمش،درست محاسبه میکنه و میدوه به دورترین نقطه خونه نسبت به من با لبخند!
جالبه فقط با من اینجوریه. بابائی که بهش لباس میپوشونه مثل خانوم وامیسته،با لبخند!
مدل تلویزیون دیدن حسنا:
مدل برخورد حسنا وقتی ما آماده ی نماز می شیم:
خدار و شکر حسنا لحظه ی نماز ما رو دوست داره، اکثرا وقتی بابائی خونه باشه نماز جماعت می خونیم،حسنا هم میدوه میاد و مقنعه نماز منو سر می کنه و همراهیمون می کنه، منتظره تا بریم تشهد بیاد رو پامون بشینه و به زبون خودش ذکر بگه و دستاشو تکون بده(مثل موقع سلام دادن ما)
یا میاد تا سر فرصت مهرمونو بر داره و بره دورتر واسته و بخنده بهمون
ولی ما هم پاتک میزنیم و یه مهر یدک تو دستمون نگه می داریم
و من سرشار از ذوق و شکر میشم و در دل برای ایمانش دعا می کنم و از خدا کمک میخوام...
امیدوارم خدا کمکمون کنه که در راه تربیت تو به بیراهه نریم .
دستمان را از دامان مهر خودت کوتاه نکن، کمکمان کن تا بتوانیم بنده ای باشیم مخلص برایت
کمک کن در ناملایمات زندگی یادمان نرود خدا همیشه تو را می بیند،او "الرحم الراحمین" است، مهربانتر از مادر...