خواب یک مادر او را به فرزند شهیدش رساند...
بازم یه تلنگر....
خونه ی مامانینا بودم
من و مامان و بابا پای تلویزیون بودیم، گزارشی توی اخبار پخش شد.
واقعا منقلب شدیم، هر سه گریه افتادیم...
شهید گمنامی که به خواب مادرش اومده و در این خواب گلایه کرده بود و گفته: «چرا به سراغ من نمی آیید، من تنها در یک اتاق هستم».
«مادر شهید ابوطالبی پس از دیدن خواب فرزندشان مبنی بر اینکه ایشان برگشته اند، با مرکز تحقیقات ژنتیک تماس گرفته و خواستند موضوع را بررسی کنند شهید بارها به خواب ایشان آمده و گفته بودند، من برگشته ام، چرا سراغ من نمی آئید».
چرا زیارت شهدا مخصوصا شهدای گمنام رو دست کم میگیرم؟!!
چرا اینقدر تو زندگیهامون غرق شدیم که اونا رو گم کردیم؟!
روی سخنم اول به خودمه که هشتم آبان سالگرد شهادت عموی شهیدم بود و مثل هرسال فراموش کردم؟!!!! کاش بشه امروز برم سر مزارش!کاش لیاقتشو پیدا کنم!کاش اجازه بده برم پیشش!!!